"کار کردن روی قدم پنجم کاری بیش از خواندن اتفاق های گذشته است
که قبول کردیم آن کارها،خطاها و اشتباه های ما بوده ،با خواندن قدم پنجم
،ما کار بزرگتری انجام می دهیم...ما نیاز داریم ببینیم انجام آن کارها برای
ما به چه قیمتی تمام شده است." دوازده قدم و دوازده سنت پرخوران گمنام ص57
کار کردن قدم پنجم برای من بسیار سخت بود .چرا که فهمیدم هر کدام از
نواقصم برای من سودهایی به همراه دارد.من به وجود یک منبع بیرونی
اقرار کردم.منبعی که به من سود می رساند.اما این سود،دربرابر کارهایی
که من کرده ام،اندک است.اقرار وجود این منبع به من کمک کرد.
من فهمیدم ارزش چیزهایی که نواقصم به من می دهند،دربرابر ارزش
امروزم چه قدر کم است. من صدای قلبم را شنیدم که دیگر نمی خواست
رنج بکشد.چیزهایی که نواقصم به من می دهند،ارزش رنج کشیدن را
ندارد.
هنگامی که صدای قلبم را بلند و واضح شنیدم ،فهمیدم این مسیر طولانی
را طی کرده ام تا این حقیقت را صادقانه بپذیرم .