آوای بهبودی26 فروردین

ساخت وبلاگ
 

" فقط جویای آگاهی از خواست او و قدرت اجرایش شدیم . " قدم یازدهم

 

hqcl_خواست_خدا_2.jpg

وقتی وارد OA شدم ، باورم این بود که اگر من بتوانم به وزن دلخواهم

برسم ، در زندگی ام هیچ مشکلی نخواهم داشت و بیشتر از این به خدا

نیازی ندارم . نمی دانستم این باور باعث می شود زندگی ام غیر قابل

اداره باقی بماند .نمی دانستم این باور باعث می شود که ذهنم هر روز با

غذا درگیر باشد و هر روز در این جنگ شکست بخورد . نمی دانستم تا

زمانی که فکر غذا ذهنم را مشغول کند ، روابطم آشفته باقی می ماند .

 

بعضی وقت ها ، حتی بعد از سال ها بهبودی, ، فراموش می کنم خداوند به

دستورالعمل من برای اداره ی زندگی ام نیاز ندارد .خداوند همه ی مشکل

ها ، رنج ها ، ترس ها و راه حل های احمقانه ای را که من بعضی وقت ها

در ذهنم ترسیم می کنم ، می داند .من فقط نیاز به یادآوری دارم که

بهترین فکری که در آن سال ها کردم ، آمدن به OA بود .

 

خداوند به تعیین تکلیف کردن های من نیازی ندارد .برای امروز ، به خاطر

خواهم داشت به نیروی برترم اجازه دهم که با اراده و لطف بی کرانش

زندگی ام را پُر بار کند و افق فکری ام را وسعت بخشد . این بسیار بهتر از

آن است که من با افکار محدود بشری بخواهم تغییر های کوتاه مدتی در

زندگی ام ایجاد کنم .

انجمن پرخوران گمنام خراسان ...
ما را در سایت انجمن پرخوران گمنام خراسان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0oakhorasan5 بازدید : 303 تاريخ : شنبه 9 آذر 1398 ساعت: 16:12