" هرگز نمیخواستیم در خلوت خود با چهره ی واقعی بیماری مان رو به رو
شویم ." دوازده قدم و دوازده سنت پرخوران گمنام صفحه ۲۴
قبل از اینکه به OA بیایم ،سال ها به دنبال پیدا کردن یک رژیم ، یک برنامه
و یا انگیزه ای بودم که بتواند به من کمک کند وزن کم کنم و مرا در وزن
طبیعی نگه دارد. هرکاری که تجربه می کردم ، مرا به نقطه ی اول
برمیگرداند و دوباره پرخوری می کردم و دچار احساس شرم و بیماری
میشدم .
وقتی به OA آمدم و به برنامه ی حمایت کننده ی پرخوران گمنام وصل
شدم ، احساس آسودگی کردم . چه قدر آرامش بخش است کسانی را
پیدا کنی که تو را میفهمند و بگویی " من در مقابل پرخوری بی اختیار
عاجزم ". دوستانم نه تنها مرا می فهمیدند ؛ بلکه توانسته بودند به این
وضع دشوار غلبه کنند و با اشتیاق راهشان را به من نیز نشان دهند
.تنهایی من دیگر به پایان رسید .
بعضی وقت ها به جلسه می روم و ادعا میکنم همه چیز را می دانم ، با
راهنمایم نا صادقی میکنم ، بسیار مغرور می شوم و از کسی کمک
نمیخواهم و این گونه دوباره تنها می شوم .اگر این تنهایی احساسی
ادامه پیدا کند ، دوباره به سراغ رژیم های قبل از OA می روم و به همان
نقطه ی اول باز میگردم .
امروز فقط جلسه رفتن ، خدمت کردن . و تلفن به راهنما برای حفظ پرهیزم
کافی نیستند . من باید تمایل داشته باشم و درخواست کمک کنم
.اینگونه میتوانم فروتنی را در همه ی امور زندگی ام تمرین کنم .