"هم چنان که قدم پنجم راکار میکنیم ، عواطف و احساس های مختلفی
را تجربه میکنیم که به همراه آن طعم فروتنی، سربلندی و آسودگی خیال
را خواهیم چشید ."دوازده قدم و دوازده سنت پرخوران گمنام صفحه ۵۹
وقتی قدم پنجم را کار کردم ، بسیاری از ترس هایم کم رنگ شدند.
نگرشم عوض شد و نواقص شخصیتی ام کمتر برایم دردسر ساز شدند.
فقط یک مشارکت ساده با یک شخص راز نگه دار و مورد اعتماد در مورد
نواقصم ، این همه تغییر را در من به وجود آورد.
در گذشته باور داشتم قسمت های تاریک درونم و احساس های
نا متعادلم باعث شده بود من با دیگران متفاوت باشم. اما بعد از انجام قدم
پنجم ،بیشتر از گذشته احساس کردم قسمتی از این جهان هستم. برای
اولین بار توانستم کشمکشهایم با دیگران را ببینم و نسبت به آنها
در قلبم احساس رحم و شفقت کنم.
هیچ کدام از ما نسبت به یکدیگر برتر و یا کمتر نبوده ایم .این شک و تردید
به حال ما چه فایده ای داشته است ؟
کار های زیادی بود که باید انجام میدادم .دیگران قبل از من این مسیر را
رفته بودند و من با تمایل و بدون هیچ خجالت و احساس شرمی از آنها
راهنمایی خواستم ؛چرا که مسیر من اشتباه بوده و من در آن تنها بوده ام .
خداوند به من تمایل داد تا ببینیم نقص ها و کمبودهایم وسیله ای
هستند تا به دیگران نزدیک تر شوم.
برچسب : نویسنده : 0oakhorasan5 بازدید : 173