"اما در نهایت می بینیم برای دردهایی که کشیده ایم هم نهایتی وجود
دارد .اندوه و نارضایتی های ما بزرگ هستند ،اما نه به آن بزرگی که
تصورش را می کردیم. هر دردی همان طور که شروعی داشته، پایانی هم
خواهد داشت." دوازده قدم و دوازده سنت پرخوران گمنام ص79
در اوج ناامیدی و سکوت ، قلبم با تمام وجود فریاد می زند و کمک می
خواهد .غم من آن قدر بزرگ و سنگین است که نمی توانم بار آن را به
تنهایی به دوش بکشم .
چه کسی مرا درک می کند و میتواند کمکم کند؟چه کسی بدون این که
قضاوتم کند ، پای دردِ دلم می نشیند؟ پیش چهکسی می توانم گریه
کنم؟ وقتی با مشکل های زندگی رو به رو می شومبه چه کسی
میتوانم پناه ببرم؟
سالهای سال بود که این پرسش ها را از خود میپرسیدم .در آن روزها
بی اندازه احساس ناامیدی می کردم. اما وقتی به OA آمدم ، پاسخ آن
پرسش ها را یافتم.
فهمیدم نیرویی هست که قدرتش بسیار بیشتر از من است و میتواند به
من کمک کند. من نیروی برتر م را خدا نامیدم . او همیشه همراه من است
وقتی قدم میزنم وقتی در خیابانهای شلوغ رانندگی میکنم ،وقتی در
گوشهای خلوت ، آرام و تنها می نشینم در همه ی این لحظه ها خداوند
همراه من است.
راهنمای من ترس ها، آسیب ها و کشمکش های من با غذا را می داند و
درکم می کند .در جلسه وقتی دیگران مشارکت می کنند ،خوب گوش
می کنم تا بفهمم چه گونه آنها ۱۲ قدم را بهکار می گیرند تا مشکل های
شان را بر طرف کنند .
نشریاتOA راهی را به من نشان می دهند تا بهتر روی برنامه کار کنم
.وقتی با مشکلی روبهرو میشوم به خاطر می آورم هر مشکلی همانطور
که آغازی دارد ، مطمئناً پایانی نیز دارد .
برچسب : نویسنده : 0oakhorasan5 بازدید : 198